ایران چگونه در «قاره آفریقا» از ترکیه عقب افتاد؟
رقابت کشورها بر سر نفوذ در قاره آفریقا بسیار اوج گرفته و از قضا بازیگران تازهای پیدا کرده است. ترکیه یکی از کشورهایی است که چند سالی است با تمام قوا وارد این بازی شده و برنامه دارد به یکی از بزرگترین شرکای اقتصادی کشورهای آفریقایی بدل شود. ایران، اما از این بازی عقب افتاده
محمد مهدی حاتمی؛ رقابت کشورها بر سر نفوذ در قاره آفریقا بسیار اوج گرفته و از قضا بازیگران تازهای پیدا کرده است. ترکیه یکی از کشورهایی است که چند سالی است با تمام قوا وارد این بازی شده و برنامه دارد به یکی از بزرگترین شرکای اقتصادی کشورهای آفریقایی بدل شود.
در این میان، ایران هم سعی دارد هر جایی که خلاء قدرتی پیدا میکند، نفوذ خود را گسترش دهد، اما ظاهرا نتوانسته به اندازه ترکیه در زمینه نفوذ در آفریقا موفق باشد. اما چرا کشورهای مختلف در جهان به دنبال افزایش مراودات خود با آفریقا هستند و چرا ایران به اندازه ترکیه در این زمینه موفق نیست؟
حالا نوبت آفریقا است
آفریقا اکنون فقیرترین قاره در جهان است، اما در دورههای مختلف در تاریخ، همیشه این طور نبوده است. دادههای سایت «استاتیستا» (statista) در سال ۲۰۱۹ میلادی نشان میدهند که شهروندان برخی کشورهای آفریقایی، در واقع در شرایطی زندگی میکنند که متعلق به قرن بیست و یکم نیست. مثلا، در کشورهایی مانند «سودان جنوبی» (که تازه در سال ۲۰۱۱ میلادی تاسیس شده)، کمتر از ۷ درصد از مردم به برق دسترسی دارند.
این نسبت در زمان بررسی، برای شهروندان «چاد» حدود ۸ درصد، در «بروندی» و «مالاوی» حدود ۱۱ درصد و حتی برای کشوری مانند «روآندا» (که یکی از امیدهای اقتصادی آفریقا است و رشد اقتصادی ۲ رقمی دارد)، تنها حدود ۳۸ درصد بوده است.
اما آینده آفریقا بسیار جذابتر از گذشته و امروزِ آن خواهد بود. برآوردهای آماری نشان میدهند که تا ۳۰ سال آینده، یک نفر از هر ۴ نفر جمعیت جهان آفریقایی خواهد بود، چرا که این قاره بالاترین نرخ رشد جمعیت را دارد و این نسبت تا مدتی حفظ هم خواهد شد.
نظریات اقتصادی هم نشان میدهند که نرخ و سرعت رشد اقتصادی در کشورهایی که در مرحله احداث زیرساختها و نهادسازی (از جمله دسترسی همگانی به برق، گاز، آب آشامیدنی و نیز توسعه آموزش) هستند، بسیار سریعتر از کشورهای توسعه یافته است. برخی پژوهشهای اقتصادی نشان میدهند که فقط و فقط گسترش دسترسی به برق در کشورهای آفریقایی، میتواند تولید ناخالص داخلی آنها را چند ده درصد رشد بدهد.
در واقع، اگر کشورهای اروپایی به زحمت سالانه بین یک تا ۲ درصد رشد اقتصادی دارند، کشورهایی که در مرحله توسعه سریع هستند، رشدهای ۲ رقمی را تجربه میکنند. (به عنوان مثال، به تجربه ایران در دهه ۱۳۴۰ خورشیدی یا تجربه چین در ۴ دهه اخیر نگاه کنید.)
چرا آفریقا و چرا حالا؟
بنابراین، عجیب نیست که سرمایههای جهانی مشتاق باشند که به نحوی سر از آفریقا در بیاورند: این ذات سرمایه است که به دنبال جایی بگردد که در آن سرمایه گذاری نشده باشد و چشم انداز بازگشت سرمایه به شکلی سریع و قابل توجه هم در آن بالا باشد.
بررسیها نشان میدهند که چین اکنون بزرگترین سرمایه گذارِ خارجی در قاره آفریقا است. دادههای وزارت بازرگانی این کشور نشان میدهد که حجم مبادلات اقتصادی میان چین و کشورهای آفریقایی، در سال ۲۰۲۱ میلادی به حدود ۱۳۹ میلیارد دلار رسیده است. در سال ۲۰۰۰ میلادی، همین شاخص حدود ۱۰ میلیارد دلار بود.
یکی از گزارشهای موسسه «مکنزی» هم نشان میدهد که در سال ۲۰۱۷ میلادی، حدود ۱۰ هزار شرکت چینی در سرتاسر آفریقا مشغول به فعالیت بوده اند. از طرفی، حدود ۲۱ درصد از کل بدهیِ خارجی کشورهای آفریقای به چین مربوط میشود.
اما این فقط چینیها نیستند که برای بهره برداری از آینده آفریقا آماده میشوند. مثلا فرانسه به صورت سنتی در بخش بزرگی از کشورهای آفریقایی نفوذ دارد. ایتالیا هم همین اواخر اعلام کرد که قصد دارد واردات گاز خود را از الجزایر افزایش دهد تا گاز این کشور را جایگزینِ گاز وارداتی از روسیه کند.
همزمان، کشوری مانند نیجریه (که امروز بزرگترین اقتصاد در قاره آفریقا است)، در دهههای آینده به یکی از ۱۰ اقتصاد بزرگ در جهان هم بدل خواهد شد و جایگاه امروزیِ برخی کشورهای اروپایی (همچون اسپانیا یا فرانسه) را اشغال خواهد کرد. بنابراین، برای همه مهم است که همین امروز به سراغ آفریقا بروند.
ترکیه: بازگشت به قلمروی سابق و فراتر از آن
در این میان، شواهد متعددی نشان میدهند که ترکیه هم در طول دو دهه گذشته، به صورت تدریجی در حال گسترش نفوذ خود در قاره آفریقا بوده است. ترکیه در سال ۲۰۰۵ به عنوان عضو ناظر «اتحادیه آفریقا» (African Union) انتخاب شد و از آن تاریخ (که تقریبا همزمان با برآمدن «حزب عدالت و توسعه» در ترکیه هم بود)، نفوذ در آفریقا را کلید زد.
ترکیه از دهه ۱۹۲۰ میلادی با مصر ارتباط دیپلماتیک داشت و این کشور، اساسا زمانی جزئی از خاک «امپراتوری عثمانی» بود. با این همه، دور جدید گسترش روابط دیپلماتیک ترکیه با کشورهای آفریقایی، همین اواخر شروع شده است.
ترکیه در سال ۲۰۱۰ میلادی سفارتخانههایی در «آنگولا»، «غنا»، «ماداگاسکار»، «مالی»، «جزایر موریس»، «اوگاندا» و «کامرون» افتتاح کرد. یک سال بعد، سفارتخانههای ترکیه در «سودان جنوبی»، «موریتانی»، «موزامبیک»، «زامبیا»، «زیمبابوه» و «گامبیا» افتتاح شد.
ترکیه حالا ۴۳ سفارتخانه در کشورهای آفریقایی دارد و آن طور که خبرگزاری «آناتولی» گزارش کرده، دولت ترکیه قصد دارد تعداد نمایندگیهای دیپلماتیک خود در آفریقا را به زودی به ۵۰ مورد برساند، که در واقع یعنی تقریبا تمام قاره آفریقا. (۵۴ کشور آفریقایی در «سازمان ملل متحد» نماینده رسمی دارند.)
آنکارا، اما فراتر از این ها، بر افزایش «قدرت نرم» خود در آفریقا هم تاکید دارد. این کشور، موسسهای با نام «بنیاد یونس امره» (Yunus Emre Institute) دارد که به نام یکی از شاعران این کشور نام گذاری شده و وظیفه آن بسط فرهنگ و زبان ترکی در جهان است. اکنون ۱۰ شعبه از این موسسه در کشورهایی همچون «نیجریه»، «مصر» و «تونس» مشغول فعالیت هستند. (این موسسه شعبهای هم در تهران دارد.)
از آن سو، «ترکیش ایرلاینز»، بزرگترین شرکت هواپیمایی ترکیه، اکنون ۶۱ مقصد در ۴۰ کشور آفریقایی را پوشش میدهد (مقایسه کنید با خطوط هوایی ایران که میزان پوشش دهی کشورهای آفریقایی در آنها نزدیک به صفر است).
ترکیه همچنین در فاصله سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۹ میلادی، حدود ۲.۵ میلیارد دلار کمک بلاعوض مالی به کشورهای آفریقایی اعطا کرده و در بحران کرونا هم مراکز واکسیناسیون رایگان در برخی کشورهای آفریقایی دایر کرده بود.
ایران، عقبتر از ترکیه
ایران هرگز به اندازه ترکیه به دنبال توسعه روابط با کشورهای آفریقایی نبوده است. پیش از انقلاب، پهلوی دوم روابط خوبی با اقتصادهای بزرگ آفریقایی داشت. روابط میان ایران و مصر بسیار گرم بود و ایران با الجزایر، تونس و مراکش هم روابط به نسبت خوبی داشت. (اینها هنوز هم در زمره بزرگترین اقتصادهای آفریقا هستند.)
در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی هم روابط میان ایران با کشورهایی مانند الجزایر و تونس به نسبت گرم شد، اما حتی تلاشهای دولت خاتمی هم نتوانست روابط ایران با مصر را (که اکنون نزدیک به ۴۰ سال است قطع شده) دوباره به حالت عادی برگرداند.
در دولت محمود احمدی نژاد هم روابط ایران با آفریقا حالت توزیع پول برای خرید وفاداریِ سیاسی به خود گرفت. به عنوان نمونه، در آن زمان ایران با کشورهایی مانند «جزایر کومور» (با ۸۵۰ هزار نفر جمعیت) و «اسواتینی» (با حدود ۱.۶ میلیون نفر جمعیت) ارتباط گرفت، چرا که اینها در سازمانهای بین المللی حق رای داشتند و ایران میخواست رای مثبت آنها را داشته باشد.
از طرفی، تا همین چند سال پیش، ایران و «سنگال»، همکاریهایی در زمینه تولید خودرو داشتند و حتی کارخانه «ایران خودرو» در «سنگال» هم شروع به کار کرد. این همان کارخانهای بود که بعدها گفته شد با وجود سرمایه گذاری بسیار سنگینِ ایران، به دلیل نبود برق در این کشور اساسا شروع به کار نکرد و سرمایهها دود شد!
حضور چراغ خاموش ایران در آفریقا
اما ایران مدتی است که به صورت نامحسوس در حال گسترش نفوذ خود در قاره آفریقا است. به عنوان نمونه، ایران حدود دو دهه پیش نمایندگی «هلال احمر» را در «کنیا» افتتاح کرد و همین اواخر، همکاری در زمینه فناوری را هم (با محوریت «معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری») در این کشور کلید زد.
همزمان، ایران هم مشابه ترکیه، فعالیتهای بشردوستانهای نظیر توزیع دارو یا تاسیس مراکز درمانی و خیریه در کشورهای آفریقایی را در دستور کار قرار داده است. با این همه، حجم فعالیتهای اقتصادی ایران و حتی میزان حضور دیپلماتیک ایران در آفریقا، هرگز به اندازه ترکیه نبوده است.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰